امام رضا(ع) آغازگر گفتوگوی بین دینی بود
مفهوم حقیقی معنوی دین غیر قابل تغییر اما زنده و پویا است و لذا ضرورت دارد تا شجاعت به خرج داده و عمق آن را از طریق ارتباط با خداوند و گفتوگو با سایر همتایان خود درک کنیم. والنتین ایلی، اسقف کلیسای ارتدکس رومانی به بهانه برگزاری نشست بینالمللی امام رضا(ع) و ادیان در حرم
مفهوم حقیقی معنوی دین غیر قابل تغییر اما زنده و پویا است و لذا ضرورت دارد تا شجاعت به خرج داده و عمق آن را از طریق ارتباط با خداوند و گفتوگو با سایر همتایان خود درک کنیم.
والنتین ایلی، اسقف کلیسای ارتدکس رومانی به بهانه برگزاری نشست بینالمللی امام رضا(ع) و ادیان در حرم رضوی، در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است: «مشهد شهری است که روح گفتوگوی بین دینی که آغازگر آن امام هشتم(ع) بوده، در آن زنده و الهام بخش است. بسیار قابل تحسین و حائز اهمیت است که پس از گذشت بیش از هزار سال، این ابتکار ارزشمند امام رضا(ع) احیا شده و روزبهروز به پیچیدگی و عمق ابعاد آن افزوده میشود.
این اقدام مهم از منظر یک ذهنیت غربی صورت گرفته و غالباً در یک محیط بومی که فرهنگی خارجی را جذب کرده، ثبت و ضبط شده است. بدین ترتیب، مقدمات تطبیقگرایی دینی کلاسیک به وجود آمده و همین مفروضات بعدها به عنوان راهنمایی برای اصول گفتوگوی معرفتی مدرن به کار خواهد رفت.
جلسات گفتوگوهای بین دینی از سال ۱۸۹۳ و با اولین عمل ابتکاری برای ایجاد پیوندی رسمی میان تمامی ادیان در قالب کنگره پارلمان ادیان جهان در شیکاگو آغاز شد. این آرمان یعنی همکاری عملی حول محور برخی مسائل یقینی توسط سازمانهای جدیدی که در قرن بیستم تأسیس شده بودند تداوم یافته و افق جدیدی برای هدف اولیه گشوده شد.
اما کمی بعد مشخص شد که نیازی به تمایز میان دیدگاههای مختلف شرکتکنندگانی که همگی در مورد یک مسئله سخن گفته اما درجات متفاوتی از اهمیت به آن میبخشند، وجود ندارد. حتی اگر اهداف مشترک یعنی درک متقابل و همکاری عملی مورد قبول همه باشد، باز هم نگرشهای دینی ذهنی برای برانگیختن آنها وجود دارد. بنابراین نیاز است تا این دیدگاهها از نظر روششناسی دستهبندی شده و بدین وسیله مقدمات و مفروضات گفتوگو میان ادیان عمق پیدا کند.
در تعریف مسئله گفتوگوی میان ادیان، تمایز میان دو اصطلاح «بین ادیان» و «بین آئینها» حائز اهمیت است. اصطلاح اول ناظر به ارتباط میان بزرگان و متخصصین ادیانی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است که منشأ پیدایش آنها وحی و ماوراءالطبیعه است، اما اصطلاح دوم به سایر ادیانی اشاره دارد که زاده اندیشه بشری در خصوص ماهیت درونی انسان و جهان خارج هستند.
ادیان ابراهیمی همگی نگرشی واحد دارند که ناظر به حقیقت غایی است که به آنها سپرده شده است. در نظر آنها، علمی که از طریق وحی به بشر هدیه داده شده تغییر ناپذیر و مقدس است و لذا شرکت آنها در گفتوگوی بین دینی نباید باعث نادیده گرفتن این نکته ضروری شود. به همین دلیل است که گفتوگوی بین دینی تنها در بستر ابعاد عملی و مفهومیاش قابل تحقق به نظر میرسد.
ادیان غیر وحیانی که تعالیم آنها در مورد واقعیت مبتنی بر شهود بشری است، آمادگی و گرایش زیادی برای به اشتراک گذاشتن اصول و مفاهیمشان با بزرگان سایر ادیان دارند. این گرایش اساسا نتیجه دیدگاه واقعگرایانه آنها نسبت به حیات بشر است. خود گفتوگو گرایشی مازاد و غیرلازم است؛ چراکه تمام جهان در حقیقت یک مجمع موقتی به حساب میآید. از سوی دیگر، واقعیت غایی، ورای ظرفیت درک بشری بوده و تنها به شکلی عرفانی قابل تعمّق و تدبر است.
اگر یک طرفه به مسئله نگاه کنیم، گفتوگوی بین ادیان یا بین آئینها فریبی برای همکاری و تعامل بین پیروان ادیان مختلف به نظر میآید، البته اگر مسائل منحصرا از یک منظر بیرونی تحلیل شوند؛ اما اگر ما در مورد روح اصیل و واقعی تمامی ادیان ابراهیمی تفکر کنیم در مییابیم که گرچه وحی به صورت رسمی پایان یافته است، اما هیچکدام از این ادیان مدعی فهم و تفسیر یقینی وحی نشدهاند.
به عنوان مثال در اسلام شیعی، باب اجتهاد مفتوح است به مثابه مسیحیت ارتدوکس که در آن سنت، دو بُعد پایدار و متغیر دارد. این بدان معنا نیست که تلاشها برای تفسیر در اسلام شیعی و یا بُعد متغیر سنت مسیحی، علوم تفسیر موجود را نادیده گرفته و یا نقض میکنند، بلکه معنایش این است که تلاشی مستمر و نیز درکی عقلانی برای کشف نهفتهترین مفهوم از وحی با استفاده از روشنگری الهی در جریان است. پس، جهت معنوی وحی به شکلی مستمر و گامبهگام کشف شده و علم نیز در آیندهای فرجامشناسانه تکمیل خواهد شد.
مفهوم حقیقی معنوی دین غیر قابل تغییر اما زنده و پویا است و لذا ضرورت دارد تا شجاعت به خرج داده و عمق آن را از طریق ارتباط با خداوند و گفتوگو با سایر همتایان خود درک کنیم. بنابراین، در ادیان ابراهیمی، بُعد شناختی با مشارکت اخلاقی همپوشانی پیدا میکند؛ چراکه همه مردم بالفطره گرایش به سمت حقیقت دارند، حتی با وجود اینکه از نظر دانش و میل برای فهمیدن در یک سطح نیستند.
نسبت به ادیان غیر وحیانی که واقعیت را ورای تجلی وهمگونه جهان هستی میدانند، گفتوگوی بین آئینها اهمیتی اخلاقی دارد. این بدان دلیل است که لازمه یک زندگی مبتنی بر نظام اخلاقی جهانی و حرکت رو به جلو در مسئله هویت با استفاده از واقعیت متعالی، اتخاذ رفتاری مسئولانه در قبال سایر همتایان دینی را میطلبد. حتی نگرش واقعگرا که تمامی ادیان را در درون یک چارچوب پلورال مقدس میداند نیز حائز اهمیت است. آنها را نباید اشکال بیارزش از کنکاش معنوی بشر در نظر گرفت، چون حس همبستگی و اتحاد را که راهی به سوی هماهنگی با واقعیت متعالی است، پرورش میدهند.
اگر بنیانهای معرفتشناختی و اخلاقی گفتوگوی بین ادیان و بین آئینها به شکلی مجزا مورد بررسی قرار بگیرند، گفتوگو یا به یک موضوع پیچیده فلسفی و یا یک اقدام عملگرایانه که فقط به سمت برخی اهداف عملی گرایش دارد، تبدیل خواهد شد. وقتی که در مورد دلیل گفتوگو بین ادیان یا بین آیینها سخن میگوییم، باید ضربالمثل کهن تائویی که میگوید «آنهایی که میدانند سخن نمیگویند و آنهایی که سخن میگویند چیزی نمیدانند» را مجددا بازنگری کنیم. به عبارت دیگر، آنهایی که قدم در راه عمق بخشیدن به دانش الهی بر اساس آئین خود میگذارند، بایستی به همان میزان، مسئولیت اخلاقی پذیرش پیروان ادیان دیگر که دارای خواست درونی مشابهی برای معنویت هستند را پذیرفته و با آنها گفتوگو کنند تا این کار اثباتی باشد بر وجود یک اتحاد واقعی بشری».
منبع: ایسنا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰